الگوی سر و شانه، یک الگوی بازگشتی است. اگر این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل شود، بازگشت نزولی خواهد بود. الگو از سه اوج قیمتی تشکیل شده است که اوج قیمتی وسطی، بالاتر از اوجهای قیمتی کناری است. بالاترین اوج قیمتی را “سر” الگو مینامیم و دو اوج قیمتی کناری را هم “شانه” مینامیم. در الگوی سر و شانه، شانهها بایستی در یک سطح تقریباً یکسانی قرار گیرند. اگر تعداد کندل های تشکیل شده بین سر و شانهها مساوی باشد، الگو متقارن خواهد بود. الگوی متقارن، درصد موفقیت بیشتری دارد. بااینحال، اگر فاصله شانهها از سر یکسان هم نباشد، باز میتوان روی الگو حساب کرد.
در الگوی سر و شانه، دو کف قیمتی الگو (کفهای قیمتی که بین سه اوج قیمتی تشکیلشدهاند) را به یکدیگر وصل میکنیم، تا خط گردن به دست آید. خط گردن، سطح شکست احتمالی الگو است. خط گردن میتواند یک خط افقی یا یک خط زاویهدار باشد. سقوط قیمت به زیر خط گردن، به معنی تکمیل و تائید الگو است. برای برآورد هدف قیمتی، کافی است که ارتفاع الگو را محاسبه کنید. برای این کار، از بالاترین سطح قیمتی الگو، خط عمودی تا خط گردن رسم کنید. فاصله میان اوج قیمتی و محل برخورد خط عمودی با خط گردن، ارتفاع الگو است. اگر ارتفاع بهدستآمده را از سطح شکست کم کنید، هدف قیمتی الگو به دست خواهد آمد.
در مقابل، اگر الگو در انتهای روند نزولی تشکیل شود، بازگشت صعودی خواهد بود. در این حالت، الگو معکوس میشود. یعنی “سر”، پایینترین سطح قیمتی است و شانهها هم دو کف قیمتی هستند که بالاتر از “سر” قرار گرفتهاند و تقریباً هم سطح هستند. خط گردن از اتصال اوجهای قیمتی درون الگو به دست میآید. همانطور که گفته شد، خط گردن میتواند سطح افقی یا خط زاویهدار باشد. شکست خط گردن، تأییدی بر تکمیل الگو است. که در این صورت، قیمت میتواند بهاندازه ارتفاع الگو صعود کند.
الگوی سر و شانه میتواند چندین “سر” یا چندین “شانه” داشته باشد.
یافتن الگوی سر و شانه تقریباً کار آسانی است. کافی است دقت کنید که ابتدا بایستی روند بازار مشخص شود. وقتی حرکت صعودی است، شما به دنبال سه اوج قیمتی در انتهای حرکت صعودی خواهید بود. سه اوج قیمتی بایستی بهطور متوالی تشکیل شوند و اوج قیمتی وسطی، از کناریها بالاتر باشد. به همین دلیل، اوج قیمتی وسطی را “سر” مینامیم. اوجهای قیمتی کناری پایینتر از “سر” قرار دارند و تقریباً در یک سطح تشکیل اوج دادهاند. به اوجهای قیمتی کناری، شانه میگوییم.
زمانی که با الگوی سر و شانه مواجه هستید، پس از شناسایی سر و شانه، بایستی خط گردن را رسم کنید. خط گردن، همان خطی است که دو کف قیمتی الگو را به یکدیگر وصل میکند. خط گردن میتواند یک خط افقی یا زاویهدار باشد. خط گردن همان خط شکست الگو است. با شکست خط گردن، الگو تکمیل و تائید میشود. در مثال بالا، محل شکست خط گردن را با دایره زردرنگ نشان دادهایم. با شکسته شدن خط گردن، خط افقی از محل شکست رسم کنید. برای برآورد اهداف قیمتی به این خط افقی نیاز خواهید داشت.
در برآورد اهداف قیمتی، از ارتفاع الگو استفاده میکنیم. در اینجا ارتفاع الگو، فاصله میان بالاترین و پایینترین سطح قیمتی الگو نیست. برای به دست آوردن ارتفاع الگو، خط عمودی از بالاترین سطح قیمتی رسم کنید. محل برخورد این خط عمودی به خط گردن را با یک خط افقی نشان دهید. فاصله میان بالاترین سطح قیمتی و محل برخورد خط عمودی با خط گردن، ارتفاع الگو است.
با توجه به اینکه خط گردن، در اغلب اوقات یک خط مورب است، شاید این خط در نمودارها و پلتفرمهای مختلف، تفاوت داشته باشد. به همین دلیل سعی کنید در برآورد اهداف قیمتی بااحتیاط برخورد کنید. پسازاینکه ارتفاع الگو را به دست آوردید، آن را از محل شکست الگو کم کنید. عدد بهدستآمده، هدف نهایی الگو است. بااینحال بهتر است که نصف ارتفاع الگو را هم از محل شکست کم کنید، تا اولین هدف هم به دست آید. این الگو بازگشتی است، پس اگر الگو از اهداف قیمتی تعیینشده عبور کند، درنهایت به ابتدای حرکت صعودی ماقبل الگو خواهد رسید.
در مثال بالایی، شاهد تشکیل الگوی سر و شانه معکوس در انتهای یک حرکت نزولی هستیم. شانهها تقریباً در یک سطح تشکیلشدهاند. خط گردن در دایره زردرنگ شکسته شده، که نشانگر تکمیل الگو و شکست صعودی است. بعد از شکست الگو، جفت ارز بهاندازه ارتفاع الگو حرکت کرده است. در الگوی معکوس سر و شانه، خط گردن از اتصال دو اوج قیمتی الگو به دست میآید. ارتفاع الگو هم، فاصله بین پایینترین سطح الگو (سر) و محل برخورد خط عمودی رسم شده از سر با خط گردن است. این الگو از جمله الگوهای تکرار شونده در نمودار میباشد .