تحلیل تکنیکال بیشتر متمرکز بر اتفاقاتی است که در بازار (فارکس) رخ داده است تا آنچه که می بایست اتفاق می افتاد. یک تحلیگر تکنیکی به مطالعه قیمت و حجم که با استفاده از آنها نمودار تشکیل می شود ( که ناشی از عملکرد معامله گران است)، می پردازد و از آن به عنوان ابزار اولیه خود استفاده می کند. تحلیگر تکنیکال برخلاف تحلیلگر فاندامنتال، توجه زیادی به " تصویر بزرگ" عواملی که بر حرکات بازار تاثیر می گذارند، ندارد اما به عملکرد بازار مالی مورد نظر خود می پردازد.
1. عملکرد بازار بر مبنای قیمت است:
این بدان معنا است که قیمت واقعی تاثیر تمامی عواملی است که برای بازار شناخته شده است و می تواند بر آن تاثیر بگذارد، برای مثال، عرضه و تقاضا، عوامل سیاسی و تمایل بازار. تحلیلگر تکنیکال محض، تنها توجه به حرکات قیمت دارد و برای تغییرات آن بدنبال هیچ دلیلی نیست.
2. قیمت بر اساس روندحرکت می کند:
تحلیلگر تکنیکال بدنبال شناسایی الگوهای رفتار بازار است که در گذشته نیز شناخته شده اند. برای بسیاری از این الگوها، احتمال وقوع مجدد و انجام یک نتیجه مورد نظر بالا است. همچنین الگوهای شناخته شده ای وجود دارند که در شرایط یکنواخت تکرار می شوند.
3. تاریخ تکرار می شود:
الگوهای نموداری برای 100 سال است که شناخته شده و طبقه بندی شده اند و روشی که بسیاری ازالگوها تکرار می شوند این نتیجه را نشان می دهند که روانشناسی انسانی در طول زمان کمتر تغییر می کند.
در تحلیل فنی ، نمودار ها مشابه نمودارهایی هستند که شما در هر زمینه تجاری می بینید. یک نمودار به زبان ساده ،یک نمایش گرافیکی از مجموعه ای از قیمتها در یک بازه زمانی مشخص است. مثلا ، یک نمودار ممکن است تغییرات قیمت یک سهام را در یک دوره یکساله نشان دهد و در این صورت هر نقطه روی نمودار قیمت نهایی روزی را نشان می دهد که سهام در آن معامله شده است:
شکل بالا نمونه ای از یک نمودار ساده را نشان می دهد. این نمودار نمایشی از تغییرات قیمت یک سهام در یک دوره 1.5 ساله است . قسمت پایین نمودار ،خطی که بصورت افقی ادامه یافته است (محور (x نشان دهنده تاریخ ویا مقیاس زمانی است. سمت راست نمودار ،خطی که به صورت عمودی امتداد می یابد (محور( y قیمت سهام را نشان می دهد . با مشاهده نمودار می بینیم که در اکتبر 2004 (نقطه( 1 قیمت این سهام 245$ بوده است ، در حالیکه در ژوئن 2005 (نقطه 2) قیمت آن در حدود 265$ است. این مشاهدات به ما می گوید که قیمت این سهام بین اکتبر 2004 و ژوئن 2005 افزایش یافته است.
انواع نمودارها
1- نمودارهای خطی: Line Chart
2- نمودار میله ای : Bar Chart
3- نمودار شمعی : Candlesticks
نمودارهای خطی Line Chart
ساده ترین نوع نمودار شکل خطی (Line Chart) آن است. همانگونه در شکل زیر مشاهده میکند روند قیمتی و تغییرات آن از نقاطی ساخته شده که به همدیگر وصل شده اند. در نمودار M15مثال ما در طی 15 دقیقه قیمتها نوسانات زیادی را تجربه میکنند که در بعضی موارد ممکن است بالغ بر ده ها Pips باشد. بنابراین نمودار خطی فقط یکی از این قیمتها را میتواند برایمان نمایش دهد که عموما قیمت بسته شدن است(Close Price). تحلیلگران به نوسانات قیمتها در هر لحظه از روز و آرایشهاییکه این نوسانات ایجاد میکنند بشدت نیاز دارند و اطلاعات ذیقیمتی از آنها کسب میکنند. در نتیجه این نوع نمودار بطور کل جایی در تحلیل تکینکی بازار فارکس ندارد. در اینجا یک مثال از نمودار خطی EUR/USDرا می بینید :
نمودار میله ای Bar Chart
در تایم فریم مورد نظر هر میله شامل چهار نقطه زیر است که با یک خط ( همان میله ) به همدیگر وصل شده است. این چهار نقطه در واقع بیان کننده چهار قیمت است :
- قیمت باز شدن Open ( سمت چپ میله )
- قیمت حداقل Low(پایینترین قسمت میله)
- قیمت حداکثر) Highبالاترین قسمت میله (
- قیمت بسته شدن Close(سمت راست میله(
نمودارهای میله ای مورد توجه تحیلگرانی است که عادت به تحلیل در بازه های زمانی بزگتر مانند چهار ساعته و روزانه دارند.
در زیر مثالی از نمودار میله ای نشان داده شده است .
نمودار شمعی Candlesticks
نمودارهای شمعی همان اطلاعات نمودارهای میله ای را نشان می دهند ، اما به شیوه ای زیباتر و در قالب گرافیکی .
نمودارهای شمعی هم دامنه بالا تا پایین را با خط عمودی نشان می دهند . در هر حال در نمودار شمعی بلوک بزرگ واقع در وسط دامنه بین قیمتها باز شدن و بسته شدن را نشان می دهد . به طور قراردادی اگر بلوک وسطی پر شده باشد ، نشان دهنده این است که ارز با قیمتی پایین تر از باز شدنش بسته شده است .یعنی کندل نزولی است.
اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن باشد بلوک سفید است یا خالی است که در این صورت کندل صعودی است .
در اینجا نمودار شمعی را می بینیم .
شما اغلب از زبان تحلیلگران می شنوید که درباره مبارزه مداوم بین گران کنندگان قیمت سهام (bulls) و ارزان کنندگان قیمت سهام (bears)و یا کشمکش بین خریداران (تقاضا) و فروشندگان (عرضه) ، صحبت می کنند. این نکات در قیمت یک سهام بازتاب می یابند که بندرت به سمت بالاتر از تراز مقاومت و یا پایینتر از تراز حمایت حرکت می کنند.
همانگونه که شما در شکل بالا می توانید ببینید، تراز حمایت تراز قیمتی است که یک سهام و یا بازار بندرت از آن عبور می کند و از آن پایینتر می افتد. (تراز حمایت با پیکانهای آبی رنگ نشان داده شده است.) از سوی دیگر ،مقاومت تراز قیمتی است که یک سهام یا بازار به ندرت از آن فراتر می رود (تراز مقاومت با پیکانهای قرمز رنگ مشخص شده است)
چرا ترازهای مقاومت و حمایت وجود دارند؟
تراز های حمایت و مقاومت از مهمترین مفاهیم در روانشناسی بازار و عرضه و تقاضا هستند. این ترازها ، سطوحی از قیمت ها هستند که تجار تمایل به خرید سهام)در نزدیکی تراز حمایت) و یا فروش سهام خود (در نزدیکی تراز مقاومت( دارند. وقتی که این خطوط روند شکسته شوند ، به نظر می رسد که میزان عرضه و تقاضا و روانشناسی تغییرات قیمت سهام تغییر می کند و در این حالت ترازهای جدیدی برای حمایت و مقاومت تعیین می شود
رابطه ترازهای حمایت و مقاومت و اعداد رند (Round numbers)
یک نوع از حمایت و مقاومت های جهانی که در میان تعداد زیادی از اوراق بهادار و بازارهای مالی دیده شده ، اعداد رند است. اعداد رند مانند10،20،35،50،100و1000 در مبحث تراز های حمایت و مقاومت از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند چون اغلب نشان دهنده مهمترین نقاط برگشت روانشناختی (major psychological turning points) هستند که تجار تمایل به خرید و فروش سهام در آن قیمت ها دارند.
خریداران اغلب به محض آنکه قیمت یک سهام به یک مقدار رند مانند 50 دلار سقوط می کند، تعداد زیادی از آن سهام را خریداری می کنند و در نتیجه قیمت سهام به احتمال زیاد از آن عدد پایین تر نخواهد رفت. از سوی دیگر،فروشندگان سهام نیز به محض آنکه قیمت سهام به یک عدد رند بالا رسید ، شروع به فروش سهام خود می کنند و باعث می شوند تا قیمت آن سهام از آن عدد فراتر نرود. آنچه این اعداد رند را تبدیل به نقاط مهمی می کند ، فشار خرید و فروش و این نکته است که در اغلب موارد این نقاط اهمیت روانشناختی دارند
واژگونی وظایف (Role Reversal)
به محض آنکه یک تراز حمایت و یا مقاومت شکسته شود ، وظیفه آن بر عکس می شود. اگر قیمت به پایینتر از یک ترازحمایت سقوط کند ، آن تراز تبدیل به یک تراز مقاومت می شود . اگر قیمت سهام از یک تراز مقاومت بالاتر رود ، آن تراز تبدیل به یک تراز حمایت می شود. به محض آنکه قیمت از یکی از تراز های مقاومت و حمایت تجاوز کند ، به نظر می رسد که عرضه و تقاضا آن سهام تغییر کرده و باعث می شود که قاعده تراز شکسته شده، برعکس شود.به هر حال برای اینکه یک واژگونی (معکوس سازی) واقعی رخ دهد ، حتما باید قیمت سهام یکحرکت قوی یا جهش بزرگ از سطوح مقاومت و حمایت داشته باشد
.
برای مثال ، همانگونه که شما در شکل بالا می توانید ببینید، خط نقطه چین به عنوان تراز مقاومت نشان داده شده است ، که از بالاتر رفتن قیمت در مقایسه با دو نقطه قبلی (نقطه 1و 2) جلوگیری می کند. به هر حال ، به محض آنکه تراز مقاومت شکسته می شود ، آن تراز تبدیل به یک تراز حمایت می شود ( که در نقاط 3و 4 نشان داده شده است) که قیمت را بالا نگه می دارد و از جهت گیری آن به سمت پایین جلوگیری می کند.
اغلب تجاری که شروع به استفاده از تحلیل فنی می کنند معتقدند که این مفهوم که این واژگونی قواعد حتی برای اغلب شرکت های مشهور نسبتا زیاد اتفاق می افتد ، غیر قابل باور و غیر قابل تشخیص است. برای مثال همانگونه که شما در شکل زیر می توانید ببینید ، این پدیده درنمودار مربوط به سالهای 2003 تا 2006 شرکت فروشگاه های زنجیره ای وال مارت (Wal-Mart Stores Inc.) اتفاق افتاده است. توجه کنید که در این نمودار چگونه قاعده سطح قیمت 51 دلار از یک سطح حمایت قوی به یک سطح مقاومت تبدیل می شود
.
تقریبا در همه حالات ،یک سهام هم یک ترتز حمایت و هم یک تراز مقاومت دارد و معاملات آن تا زمانی که از این حدود جهش نیابد، در بازه بین این دو تراز خواهد بود. این حالت بیشتر در شرایطی دیده می شود که یک سهام با یک روند افقی معامله شود و قیمت آن با نوسان بین نقاط اوج و دره های متوالی از تراز های حمایت و مقاومت خود تجاوز نکند
.
تحلیل تراز های مقاومت و حمایت یکی از بخش های مهم روند ها است چون از آن می توان برای اخذ تصمیمات تجاری و پیش بینی زمان واژگونی یک روند ، استفاده نمود. برای مثال ، اگر یک تاجر یک تراز مهم مقاومت را شناسایی کند که چندین بار آزمایش شده است و هرگز شکسته نشده است ، او می تواند از حرکت قیمت سهام به سمت این نقطه ،سود ببرد چون احتمال اینکه قیمت سهام از آن تراز فراتر رود بسیار کم است.
هر دوی تراز های حمایت و مقاومت،روند ها را آزمایش و تایید می کنند و باید توسط کسی که از تحلیل فنی استفاده می کند ، بررسی شوند. تا زمانی که قیمت سهام بین این دو تراز باقی می ماند، احتمالا روند نیز ادامه خواهد داشت . این نکته قابل یادآوری است که یک خروج از ترازهای حمایت و یا مقاومت ، الزاما به معنای واژگونی روند نیست. به عنوان مثال ، اگر قیمتها فراتر از تراز مقاومت یک روند رو به بالا بروند، روند شتاب یافته است نه اینکه واژگون شده است. این بدان معناست که انتظار می رود ترقی قیمت سریعتر از حالتی که در کانالها بود ، صورت گیرد. آگاه بودن از اهمیت این نقاط حمایت و مقاومت باید بر روی روش شما برای خرید و فروش یک سهام تاثیر بگذارد. تجار باید از داد و ستد سهام در این سطوح مهم اجتناب کنند چرا که ناحیه اطراف این سطوح دارای تغییر پذیری خیلی زیادی است. اگر شما برای معاملهنزدیک ترازهای حمایت و مقاومت احساس اطمینان کردید،باید از این قاعده ساده پیروی کنید: داد و ستد خود را مستقیما در تراز های حمایت و مقاومت انجام ندهید. این بدین دلیل است که در اغلب موارد ، قیمت هرگز به عدد صحیح مورد نظر نمی رسد بلکه در اطراف آن نوسان می کند. بنابراین اگر شما مصمم به خرید یک سهام هستید که به سمت یک تراز حمایت مهم حرکت می کند، دقیقا ً در تراز حمایت سفارش خرید ندهید. در عوض، آنرا بالاتر از تراز حمایت ، البته با اختلاف چند نقطه، ارایه کنید .از سوی دیگر اگر شما قصد فروش کوتاه مدت دارید، قیمت فروش سهام خود را پایینتر از تراز مقاومت ویا در خود تراز مقاومت ، اعلام کنید.
کانال قیمت یکی ازالگوهای ادامه میباشد. به حالتی که قیمت بصورت محدود به دو خط موازی حرکت میکند، کانال گفته میشود. یکی از این دو خط موازی(خط پایینی) نقش حمایت و خط بالایی کانال نقش مقاومت دارد.
کانالهای قیمت براساس جهت آن به سه دسته تقسیم میشوند:
1- کانال افقی
2- کانال عمودی
3- کانال نزولی
یکی از انواع کانال قیمت میباشد که جهت بازار در آن مشخص نیست. یعنی هیچ تمایل قابل تشخیصی در خریداران و فروشندگان به سمت بالا یا پایین وجود ندارد و این دو گروه تقریبا قدرت برابر دارند.
این نوع بازار معمولا بازار جانبی(رنج ) خوانده میشود و خط بالا یک خط افقی مقاومت و خط پایین یک خط حمایت افقی میباشد.